ما سنگریزه نیستیم
15 دی 1401نسخهی مامانبزرگ
15 دی 1401
کلهی صبح بیدارباش
زمستان شروع شده. روزهای زمستانی خیلی کوتاه هستند. هوا هم زود تاریک میشود؛ آنوقت باید زودتر بخوابی. ولی بچّهها دوست دارند بیدار بمانند و بیشتر تلویزیون تماشا کنند.
مامانبزرگم همیشه اینجور وقتها میگفت: «پس چی که باید زود بخوابی! شب برای خوابیدن است. اصلاً چه معنی دارد که بچّه دیر بخوابد! خواب شب یک چیز دیگر است. آدم اگر زود بخوابد، صبحانه و ناهار و شامش حساب و کتاب دارد. معنی ندارد که شب بیدار بمانی، بعد فردایش تا ظهر بخوابی! اصلاً مگر ما از پرنده و چرنده و همین مرغ و خروسها کمتریم که کلّهی صبح بیدار میشوند؟»
نمیدانم مامانبزرگ شما هم از این حرفها میزند یا نه، امّا این را میدانم که حرفهای مامانبزرگها همیشه شیرین و بامزّه هستند.