نیکو و نیکاننیکو و نیکاننیکو و نیکاننیکو و نیکان
  • دیدنی
  • خواندنی
  • انجام‌دادنی
  • یادگرفتنی
  • شعر و قصه
  • تماس باما
✕
            Not found text See all results

            کیک

            • صفحه نخست
            • دیدنی
            • کیک
            نیکانِ قصه گو
            18 اسفند 1401
            نهال کوچک
            18 اسفند 1401

            کیک

            توی حیاط مدرسه نشسته بودیم. یکهو یک زنبور عسل از جلوی دماغ احمد که هم کلاسی ام بود رد شد. احمد داد زد: «وای خوب شد با دماغم تصادف نکرد. الان با لنگ کفش بالش را کج میکنم.»
            گفتم: «هی! بدجنسی نکن، گناه دارد. بگذار ببینیم کجا می‌رود.»
            زنبور رفت و کنار یک شیرینی گنده که روی سکو بود نشست. احمد داد زد: «آفرین یک کیک پیدا کرد.»
            آقای ناظم جلو آمد و گفت: «بچه ها امروز روز میلاد حضرت علی اکبره. علی اکبر نوجوانی شجاع و مهربان بود وفرزند امام حسین. امروزهمه باید شاد باشن و جشن بگیرن. حتی این زنبورکوچولو.» بعد یک ذره شیرینی به زنبور داد. زنبور کوچولو باخوشحالی بال زد و ویز ویز خندید.
            دانلود
            دانلود ویدئو
            دانلود پوستر
            دانلود صوت
            گوش دادن به نسخه صوتی
            http://nikoonikan.com/wp-content/uploads/2023/03/sequence-03.mp3

            نویسنده : عباس عرفانی مهر

            Share

            مطالب مرتبط

            18 اسفند 1401

            گُل نرگس


            اطلاعات بیشتر
            18 اسفند 1401

            نهال کوچک


            اطلاعات بیشتر
            18 اسفند 1401

            نیکانِ قصه گو


            اطلاعات بیشتر
            18 اسفند 1401

            روزت مبارک


            اطلاعات بیشتر

            دیدگاه ها بسته شده است

            استفاده از محتوای سایت برای عموم آزاد است.