سلام زمین قشنگ
12 بهمن 1401پارک
12 بهمن 1401
حال ماهی خوب نیست
داشتم آب بازی می کردم یک دفعه یک ماهی کوچولو دیدم که افتاده بود کنار دریا. اصلا هم تکون نمی خورد یک کیسه هم دور سرش بود.
جیغ زدم: «اینجا یه ماهی افتاده حالشم خیلی بده. داره خفه می شه. فکر کنم تب هم داشته باشه.»
بابا و داداشی زود آمدند. داداشی گفت: «آخی ماهی کوچولو توی کیسه گیر کرده.»
بابا زود کیسه را از سر ماهی کوچولو باز کرد و انداختش توی دریا. «هوراااااا.»
ماهی کوچولو دمش را تکان داد و تند تند رفت که برود خانه شان پیش بچه هایش.
بابایی گفت: «بچه ها، مراقب باشید زباله ها و کیسه های پلاستیکی رو توی دریا یا طبیعت نندازید، چون یه دفعه دور سر حیوونا یا ماهی ها می پیچه و اونارو می کشه.»
نویسنده : نعیمه جلالی نژاد