شیخ بهایی
ورقه امتحان ریاضی را به بابابزرگ نشان دادم و گفتم: «ببین بابابزرگ، بازم بیست گرفتم. من عاشق عددها و ضرب و تقسیما هستم.»
بابابزرگ به ورقه ام نگاهی کرد و گفت: «آفرین، امیدوارم یه روزی مثل شیخ بهایی بتونی کلی از مشکلات مردمو حل کنی.»
گفتم: «شیخ بهایی کیه بابابزرگ؟»
بابابزرگ گفت: «جونم بگه واست باباجون، شیخ بهایی ریاضی دان، ستاره شناس و دانشمند بزرگی بود که مرقدش تو شهر مشهده. شیخ بهایی با علمی که داشت مشکلات مردمو حل می کرد. مثلا منارجنبون اصفهانو که یادته چقدر جالب و دیدنی بود؟ اون یکی از کارای شیخ بهایی بود، حتی تقسیم بندی آب زاینده رود هم با ایشون بود که کلی از مشکلات آب کشاورزی اون زمانو حل کرد. ساخت حمامای عمومی و تولید موادغذایی مثل نون سنگک، فرنی و حلوا و کلی چیزای مقوی دیگه که اونا هم از کارهای شیخ بهایی بود. اون هیچ وقت از خوندن و نوشتن دست برنمی داشت و یه عالمه کتاب از خودش به جا گذاشت. یادت باشه هیچ وقت دست از یادگرفتن برنداری و از کارایی که یاد می گیری برای حل مشکلات مردم استفاده کنی.آره باباجون.»